اسکان فرهنگیان در ایوان
به گزارش روابط عمومی مدیر آموزش و پرورش شهرستان ایوان از تجهیز 70 کلاس درس جهت اسکان مهمانان نوروزی در ایوان خبر داد
"علیرضا پناهی مدير آموزش و پرورش شهرستان ایوان" اظهار کرد: در نوروز امسال 3 مدرسه نوساز و مناسب همراه با خانه معلم برای اسکان فرهنگیان و مهمانان نوروزی در نظر گرفته شده است که شامل 70 کلاس می باشد ، که از این تعداد 20 کلاس نیز در شهر زرنه در نظر گرفته شده است.
وي گفت : امسال بهتر و منسجم تر نسبت به اسکان مهمانان نوروزی برنامه ریزی کرده ایم و محلهای اسکان از سرویسهای بهداشتی ، حمام های تجهیز شده ، سیستم گرمایشی مناسب ، یخچال و امکانات رفاهی و دسترسی به مرکز شهر برخوردار می باشند.
پناهی با اشاره به مراکز اسکان درشهرستان افزود: مدارس شهید فروزان رضایی (چهارطبقه) ، کوثر (چهارطبقه) حضرت زینب "س" زرنه (چهارطبقه) و خانه معلم آماده اسکان مسافران نوروزی است چنانچه در زمینه اسکان با حجم مسافر روبرو شویم از ظرفیت دیگر مدارس استفاده خواهد شد.
پناهی در پایان از آمادگی ستاد اسکان فرهنگیان برای پذیرایی از مسافران غیرفرهنگی خبر داد و گفت: اولویت این ستاد برای ارائه خدمات به فرهنگیان است، اما در صورت امکان از حضور سایر مهمانان نیز استقبال میکنیم
باور بعضی از مردم
در دوران نوجوانی
با یک چوبدستی دم در آغل گوسفندان میایستادم و برای س رگرم کردن خودم، هنگام خارج شدن گوسفندان، چوبدستی را جلوی پایشان میگرفتم جوری که مجبور به پریدن از روی آن میشدند. پس از آنکه چندین گوسفند از روی آن میپریدند، چوبدستی را کنار میکشیدم، اما بقیه گوسفندان هم با رسیدن به این نقطه از روی مانع خیالی میپریدند.
تنها دلیل پرش آنها این بود که گوسفندان جلویی در آن نقطه پریده بودند. گوسفند تنها موجودی نیست که از این گرایش برخوردار است. تعداد زیادی از آدمها نیز مایل به انجام کارهایی هستند که دیگران انجامش میدهند؛ مایل به باور کردن چیزهایی هستند که دیگران به آن باور دارند، مایل به پذیرش بیچون و چرای چیزهایی هستند که دیگران قبولش دارند.
وقتی خودت را همصدا با اکثریت میبینی، وقت آن است که بنشینی و عمیقاً فکر کنی.
دیل کارنگی
داستان
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
پاﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ 10 ﺳﮓ ﻭﺣﺸﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﺮ
ﻭﺯﯾﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺳﺮﺯﺩ، ﺟﻠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺳﮕﻬﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻧﺪﮔﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ!!!
ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻭﺯﺭﺍ ﺭﺃﯾﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺴﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﺸﺪ! ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ...
ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﻝ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ 10 ﺭﻭﺯ ﺗﺎ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻫﯿﺪ...
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﯿﺰ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ.
ﻭﺯﯾﺮ ﭘﯿﺶ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 10 ﺭﻭﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ...
ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﻣﯿﺒﺮﯼ!
ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ...
ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﻭﺯﯾﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﮓﻫﺎ! ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺩﻥ، ﺷﺴﺘﺸﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻭ...
ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻭﻗﺖ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ...
ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺳﮓﻫﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ.
ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻋﻤﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮔﺮ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻮﺩ.
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ!
ﻫﻤﻪ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻥ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻧﺪ!
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﮓ ﻫﺎ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻭﺯﯾﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
10 ﺭﻭﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ؛ ﻭﻟﯽ
10 ﺳﺎﻝ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﺪ...!
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺍﻭ
ﺩﺍﺩ.
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﯼ
ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯿﺪﻫﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ببخشی.
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻓﮑﺮ
ﮐﻨﯽ...
ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪ...
🌿
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃