اربعين حسيني و اسراي كربلا

۱۳۹۰/۹/۱۱

بيستم ماه صفر، چهل روز پس از شهادت امام حسين علیه السلام و ياران با وفاي آن حضرت، در تاريخ به "اربعين" حسيني مشهور شده است.

 اربعين واژه اي است عربي كه در متون ديني ما زياد به آن توجه شده است. به گونه اي كه اين كلمه از قداست خاصي برخوردار است. در رقم اربعين خصوصيتي وجود دارد كه در ساير ارقام آن خصوصيت وجود ندارد. غالب انبيا در سن چهل سالگي به مقام رسالت رسيده اند. مدت مناجات حضرت موسي علی نبینا و آله و علیه السلام در كوه طور چهل شب بود.۱ گفته اند در نماز شب ۴۰ مومن را دعا كنيد...براي حسين بن علي علیهما السلام آسمان و زمين چهل روز گريستند.۲

در برخي از روايات به بزرگداشت اين روز اشاره شده است. در حديثي از امام حسن عسكري علیه السلامزيارت اربعين به عنوان يكي از نشانه هاي مومن شمرده شده است. در اين حديث  آن حضرت مي فرمايد: علايم مومن پنج چيز است:۱ - پنجاه و يك ركعت نماز در هر شبانه روز (۱۷ ركعت واجب،  بقيه مستحب) ۲ - انگشتر به دست راست كردن ۳- پيشاني به خاك ماليدن ۴- بلند گفتن" بسم الله الرحمن الرحيم" در نماز ۵ - زيارت اربعین. ۳

در اين زيارت كه متن آن را شيخ طوسي به نقل از امام صادق علیه السلام آورده است،۴ جملات بسيار ارزنده اي آمده است. در بخشي از اين زيارت آمده است: "و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة"۵ امام حسين علیه السلام جان  خويش را فدا كرد تا بندگان را از جهالت و سرگرداني و گمراهي نجات  دهد. آيت الله جوادي آملي مي نويسد: اين كلمه "ليستنقذ عبادك" معنايش اين است كه همه كارهاي حسين بن علي علیهماالسلام براي آن بود كه هدف رسول گرامي صلی الله علیه و آله عمل شود. يعني آگاه كردن مردم به تكاليف، سپس عمل كردن به آن.۶

در منابع (اربعين) بيشتر به دو رويداد اشاره دارد:

۱- روزي كه جابر بن عبدالله انصاري به زيارت قبر امام حسين علیه السلام مشرف شد.

۲- روزمراجعت اسراي كربلا از شام به مدينه.

۳- اما اين كه در اين روز اسراي كربلا از شام به كربلا رسيده باشند،ترديد وجود دارد که البته این تردید خللی در اعتقادات ما ایجاد نکرده و لازم به ذکر است همه دلایلی که برخی بزرگان در رد این موضوع آورده اند صحیح نمی باشد که برای اختصار مطلب آنها را در این مقاله ذکر نمی کنم اما اگر دوستان طالب باشند آن را در مقاله ای دیگر ارائه میدهم.

جابر بن عبد الله انصاري و زيارت امام حسين علیه السلام در اربعين: 

اما در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاري درروز اربعين سال ۶۱هجري به كربلا، اختلافی به نظر نمی رسد.شيخ طوسي مي نويسد:"روز اربعين روزي است كه جابر بن عبدالله انصاري صحابي رسول خدا از مدينه براي زيارت قبر امام حسين علیه السلام به كربلا آمد، و او اولين زائري بود كه قبر شريف آن حضرت را زيارت كرد. در اين روز زيارت امام حسين مستحب است و زيارت اربعين همين است.۷

مرحوم آيتي مي نويسد:ظاهر عبارت شيخ طوسي آن است كه جابر از مدينه به منظور زيارت حركت كرده بود و در روز بيستم ماه صفر وارد كربلا شد. نه آنكه رسيدن او به كربلا(به طور تصادفي ) بعد از چهل روز از شهادت امام علیه السلام روي داده باشد. و بعيد نيست كه همين گونه باشد. چرا كه بعد ازرسيدن اهل بيت به كوفه ابن زياد، عبدالملك بن الحارث السلمي را از عراق به حجاز فرستاد، تا عمرو بن سعيد بن عاص اموي، والي مدينه را از شهادت امام و ياران وي اگاه سازدعبدالملك بي درنگ به مدينه رفت و خبر شهادت امام را رسما به والي مدينه ابلاغ كرد. در اين صورت ممكن است كه جابر بن عبد الله انصاري با خبر يافتن از فاجعه شهادت امام و بني هاشم، از مدينه حركت كرده باشد.جابر در بيستم ماه صفر،درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد كربلا شد و سنت زيارت امام(در اربعين ) به دست او تاسيس گرديد.۸

 فردي كه در اين روز به همراه جابر در اين روز به كربلا آمده "عطيه بن سعد عوفي كوفي " است.عطيه شخصيتي است كه امام علي علیه السلام اين نام را براي او برگزيده است. آيتي  به نقل از طبري مي نويسد: سعدبن جناده انصاري (پدر عطيه)در كوفه نزد علي علیه السلام آمد و گفت: اي امير مومنان خدا به من پسري داده لطفا شما او را نام گذاري كنيدعلي علیه السلام فرمود:"هذا عطيه الله" اين پسر عطيه خداست. حضرت با بيان اين جمله در واقع او را نام گذاري كرد.۹ وي يكي از بزرگترين دانشمندان و مفسران اسلامي است او از بزرگان تابعين و شاگردان عبدالله بن عباس مي باشدعطيه تفسيري در پنج مجلد بر قرآن مجيد نوشته و از راويان حديث محسوب ميشود.۱۰

 در كتاب "بشاره المصطفي" آمده است: عطيه عوفي ميگويد: به همراه جابر بن عبد الله انصاري به منظور زيارت قبر امام حسين علیه السلام وارد كربلا شديم. جابر نزديك شريعه فرات رفت. غسل كرد و لباسهاي نيكو پوشيد. سپس به طرف قبر مطهر حركت كرديم. جابر هيچ قدمي را بر نمي داشت،الا اينكه ذكر خدا مي گفت، تا به نزديك قبر رسيديم. سپس به من گفت: مرا به قبر برسان.۱۱ من دست او را روي قبر گذاشتم. جابر روي قبر افتاد و غش كرد. من مقداري آب روي صورتش پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت:يا حسين. سپس گفت: اي حسين چرا جواب مرا نمي دهي؟ بعد به خودش گفت: چگونه مي تواني جواب دهي در حالي كه رگهاي گلوي تو را بريده اند و بين سر و بدنت جدايي افتاده است. شهادت مي دهم كه تو فرزند خاتم النبيين و سيد المومنين...و پنجمين فرد از اصحاب كسا ء هستي...درود وسلام و رضوان الهي بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسين علیه السلام حركت كرد و گفت:السلام عليكم ايتها الارواح التي حلت بفناء الحسين...اشهد انكم اقمتم الصلاة و اتيتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر...."۱۲